روزی از روزها
شبی از شب ها
خواهم افتاد و خواهم مرد
اما میخواهم هر چه بیشتر بروم
تا هر چه دورتر بیفتم
هر چه دیرتر و دورتر بمیرم
نمیخواهم حتی یک گام یا یک لحظه
پیش از آنکه می توانسته ام بروم و بمانم
افتاده باشم و جان داده باشم،همین.
دنیا را بد ساخته اند...
کسی را که دوست داری،تو را دوست نمی دارد و کسی که تو را دوست دارد،تو دوستش نداری
اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست می دارد به رسم و آیین هرگز به هم نمی رسند و این رنج است.
زندگی یعنی این...
دکتر علی شریعتی
نظرات شما عزیزان:
با هم رهسپار راه دردیم
با هم لحظه ها را گریه کردیم
ما در صدای بی صدای گریه بودیم
ما از عبور تلخ لحظه قصه ساختیم
شاید در این راه اگر با هم بمانیم
وقت رسیدن شعر خوشبختی بخوانیم
پاسخ مسافر انتظار:بسیار زیبا بود ازاین که به وبلاگ خودتان سر زدید بسیار سپاسگذاریم
پاسخ بهمن خسروجردی : فوق العاده سپاس گذارم ازت حیف که نمیتونم راحت تر و با زبون محاوره ی همیشگی این کارو بکنم ولی بعدا حتما این کارو میکنم .
سلام .تصمیم گرفتیم دیگه مطلب ادبی تو وبلاگ نذاریم و بیشتر علمی باشه .
اگه به ادبیات علاقه دارید بیاید به آدرس www.wailowl.loxblog.com
اونجا مطلب علمی نداریم و همه شعر و متن های ادبیه.
سلام .تصمیم گرفتیم دیگه مطلب ادبی تو وبلاگ نذاریم و بیشتر ادبی باشه .
اگه به ادبیات علاقه دارید بیاید به آدرس www.wailowl.loxblog.com
اونجا مطلب علمی نداریم و همه شعر و متن های ادبیه.